سی و یک سال از ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو، رهبر وقت حزب دمکرات میگذرد، هنوز مقامهای اتریش در این باره سکوت کرده و کوردها نیز بە حقوق خود دست نیافتەاند.
گذری بر تاریخ
دکتر قاسملو به صحرارودی پیشنهاد میدهد که هاشمی رفسنجانی و علی خامنهای در نماز جمعه از خودمختاری کردها صحبت کنند و اینکه خودمختاری منافاتی با اسلام ندارد. قاسملو میگوید “مثل اینکه برای اینکه ما با جمهوری اسلامی مخالفت بکنیم شعار خودمختاری را علم کردیم. نه خیر، این شعار بوده. بعد از انقلاب ایران اختراع نشده این شعار”.
عبدالرحمن قاسملو در شب یلدایسال 1309 خورشیدی، مصادف با 22 دسامبر 1930در ارومیه چشم بهجهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه و سپس در تهران بهپایان رسانید. عبدالرحمن قاسملو در سال 1324 فعالیت سیاسی خود را با تشكیل اتحادیهی جوانان دموكرات كردستان در شهر ارومیه آغاز كرد. سال 1325 جمهوری كردستان در مهاباد سقوط كرد. متعاقب آن وی نیز جهت تحصیل راهی تهران گشت و در سال 1327 برای ادامهی تحصیل به پاریس، پایتخت فرانسه رفت. رسیدن به پاریس مصادف با تیراندازی بهسوی شاه در دانشگاه تهران (15 بهمن 1327) بود كه منجر به ازبین رفتن آزادیهای دموكراتیك در سراسر ایران شد. بدین مناسبت یک گردهمایی وسیع دانشجویان ایرانی در پاریس برگزار گردید كهدر آن كاك عبدالرحمن قاسملو سخنرانی شدیدالحنی علیه شاه ایراد نمود و در نتیجه دانشجویان یك پیام اعتراضی به محمدرضاشاه مخابره كردند.
دکتر قاسملو دانشجویی آزادیخواه
سخنرانی وی در پاریس موجب فشار سفارت ایران در پاریس و حتی حكومت فرانسه بر وی شد. تا سرانجام ناچار گردید پاریس را ترك كردهو بهعنوان اولین بورسیه ایرانی “اتحادیه بینالمللی دانشجویان” به پراگ پایتخت چكسلواكی عزیمت كند.
در همان مدت اقامت خود در فرانسه با همكاری چند تن دیگر از دانشجویان كُرد انجمن دانشجویان كُرد در اروپا را تأسیس نمود. طی مدتی كه در “پراگ” مشغول تحصیل بود در فعالیتهای اتحادیهی بینالمللی دانشجویان نیز شركت داشت. سال 1330 به نمایندگی از سوی دانشجویان ایرانی در دومین كنگرهی آن سازمان كه در شهر پراگ برگزار گردید شركت كرد.
در همان مدت بهعنوان نمایندهی ایران در بیشتر گردهماییها و كنفرانسهای فدراسیون جهانی جوانان در شهر بوداپست، پایتخت مجارستان شركت میكرد.
بازگشت به ایران و سقوط دولت مصدق
سال 1331 در زمان حكومت ملی دكتر مصدق، عبدالرحمن قاسملو بعد از اینكه در دانشگاه پراگ موفق به اخذ لیسانس علوم اجتماعی و سیاسی شد، به ایران بازگشت. در آن موقع میان حزب دموكرات كردستان و حزب تودهی ایران وحدت تشكیلاتی وجود داشت. وی پس از شش ماه فعالیت در تهران به مهاباد برگشت و در آنجا مسؤلیت كار حزبیرا بهعهده گرفت. بعد از كودتای شوم 28 مرداد سال 1332 ناچار گردید به فعالیت زیرزمینی روی آورده و مخفیانه در تهران و كردستان مشغول فعالیت حزبی شود.
در این فاصله ایشان سرپرستی روزنامه”كوردستان”، اُرگان مركزی حزب را بر عهده داشت كه تنها پنج شماره از آن به طور مخفیانه بهچاپ رسید و در همین مدت بود كه یك كمیتهی سراسری جهت فعالیتهای حزب دمكرات كردستان بهسرپرستی وی تشكیل گردید.
از پراگ تا بغداد
دکترعبدالرحمن قاسملو پس از پنج سال فعالیت سیاسی در ایران و به ویژهدر كردستان، سال 1336 بار دیگر به چكسلواكی رفت. در سال 1337(1958) پس از پیروزی انقلاب عراق و رشد جنبش ملیگرایی در جنوب كوردستان، همراه با تنی چند از اعضای حزبی، كوشش نمودند ضمن اقامت در خاك عراق، سازماندهی حزبی را در داخل كشور احیا نمایند.
سال 1341(1962) كاك عبدالرحمن قاسملو در دانشگاه پراگ بهاخذ درجهی دكترا در رشتهی علوم اقتصادی نایل آمد و تا سال 1349 در این دانشگاه، “اقتصاد سرمایهداریو اقتصاد سوسیالیستیو تئوری رشد اقتصادی” را تدریس میكرد.
در این فاصله دكتر قاسملو چند كتاب و جزوه را در رابطه با مشكلات اقتصادی، اجتماعیو سیاسی به رشته تحریر درآورد كه معروفترین آنها كتاب “كردستان و كُرد” میباشد.
دكتر قاسملو با زبانهایكردی، فارسی، تركی، عربی، فرانسه، انگلیسی، چكیو روسیآشناییكامل داشت و بهبرخیاز زبانهایدیگر همچون آلمانیو زبانهایاسلاو نیز رفع احتیاج میكرد.
توافقنامەی 11 مارس
سال 1349 بعد از توافقنامەی 11 مارس و توافق میان “ملا مصطفی بارزانی” رهبر جنبش جنوب كوردستان با دولت عراق امكان فعالیت سیاسی در شرق کوردستان بیشتر شد. در این اثنا دكتر قاسملو از اروپا بازگشت و به یاری چند نفر از یاران حزبی، مسئولیت احیای سازمانهای حزب دموكرات كردستان را بهعهده گرفت.
دکتر قاسملو در سال 1979 توانست کوردهای شرق کوردستان را متحد ساختە و با تجهیز 20 هزار پیشمرگ مبارزە برای تحقق حقوق کوردها را رهبری کرد. ملت کورد در شرق کوردستان او را بعنوان رهبر خود قبول کردە و بە نیروی پیشمرگ کوردستان و اندیشەهای سیاسی رهبر خود امیدوار بودند کە سرانجام بە رهایی خواهند رسید. اما متأسفانە خیانت بخشی از عشایر کوردستان بویژە “مامش” و “منگور” شرایط مبارزە را پیچیدە ساخت.
دكتر عبدالرحمن قاسملو روز 13/7/1989، برابر با 22 تیر ماهسال 1368 در حالی كه برای دستیابی به راهحل مسالمتآمیز مسأله كُرد در ایران با تنی چند از نمایندگان حكومت جمهوری اسلامی در وین، پایتخت اُتریش به گفتوگو نشسته بود به دست نمایندگان دولت برای مذاكرات صلح به شهادت رسید.
دکتر عبدالرحمن قاسملو یکی از رهبران برجسته و پرافتخار ملیت کُرد است، که کم نیستند صاحب نظرانی که براین عقیدهاند اگر تاکنون زنده میماند چه بسا وضعیت کُردها به شکلی دیگر بود.
دکتر قاسملو، شرق کوردستان را در یک مقطع تاریخی بسیار حساس و با افکار و اندیشهها و ایدههای ترقیخواهانه رهبری نمود. جنگ سرد، دنیای دو قطبی، جنگ هشت ساله میان ایران و عراق، برخورد دو ایدئولوژی بزرگ قرن بیستم، هژمونی ایدئولوژی تامگرای کمونیستی در منطقه، سقوط رژیم پادشاهی و ظهور یک سیستم دولتی بیسابقه در ایران را میتوان از عمدهترین ویژگیهایی دورانی برشمرد که دکتر قاسملو جنبش ملی ـ دمکراتیک ملیت کُرد در ایران را رهبری میکرد.
خبرگزاری بی بی سی در 30 سالگی ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو، بخشی از صداهای ضبط شدەی مذاکرات ایشان با تیم تروریستی جمهوری اسلامی کە قرار بود در بارەی مسألەی کوردها مذاکرە کنند را پخش کرد. در آن گزارش بی بی سی بە جواب سؤالات زیادی پرداختە بود کە درباره ملاقات دکتر قاسملو با فرستادگان جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. دکتر قاسملو چرا به مذاکرهکنندگان اعتماد کرد؟ ضاربان که بودند؟ چرا دولت اتریش نمیخواهد این پرونده بازگشایی شود؟ آقای قاسملو در این مذاکرات به دنبال چه بود؟
خبرنگار بی بی سی مینویسد پرونده ترور رهبران کرد پروندهایست که پلیس و مقامات اتریشی نمیخواهند دوباره در باره آن صحبت کنند. نماینده حزب دمکرات و خانواده ترورشدگان تلاشهای زیادی برای بازگشایی پرونده در اتریش کردهاند اما هیچوقت موفق نشدەاند.
بی بی سی مینویسد ما از کانالهای غیر رسمی توانستم به سه نوار ضبط صوت دست پیدا کنیم که تا به حال در هیج رسانهای منتشر نشده. در حقیقت آخرین سه ساعت عمر آقای قاسملو که با نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در حال مذاکره بوده را ثبت کرده. گمان میرود عبدالرحمان قاسملو مخفیانه مذاکرات را ضبط میکرده و بعد از ترورها پلیس نوارها را پیدا کرده. این نوارها صدای سومین دور مذاکرات مخفیانه آقای قاسملو با محمد جعفری صحرارودی، مسئول تیم جمهوری اسلامی ایران در وین است. صدای محمد جعفر صحرارودی و مصطفی آجودی دو تن از فرستادگان جمهوروی اسلامی هم شنیده میشود.
در نوار صوتی جعفری صحرارودی کلی گویی می کند. گاهی هم مصطفی آجودی برای جمع کردن بحث به کمک او می آید. تحقیقات پلیس نشان میدهد هنگام گفتگوها جعفری صحرارودی مشغول نقاشی روی صفحهای کاغذی بوده. اما در آن طرف میز آقای قاسملو به تجزیه و تحلیل مسائل میپردازد. از تاریخ، فلسفه حزبش و خواستههای کردها، خودمختاری به روشنی و صریح سخن میگوید.
در بخشی ازمذاکرات دکتر قاسملو به طرف ایرانی میگوید، “ما آدمهایی ماکسیمالیست و اکستریمیست نیستیم”، بعد به نظر میآید فهمیده ممکنه نمایندگان دولت متوجه نشده باشند ادامه میدهد ، “ما زیاده خواه و تندرو نیستیم. انتظار هم نداریم همه خواستههای ما یکجا تحقق پیدا کند.”
دکتر قاسملو برای آنها شرح میدهد که “هیچ وقت قول ندادیم فلان تاریخ نمیدونم جمهوری اسلامی سقوط میکنه یا در سراشیبی است. با اینکه با شما میجنگیم. با اینکه الان شما میدونید که اگر کسی در میدان مانده باشه ما هستیم. دیگه کسی باقی نمونده. با این همه ما واقعبینانه مسائل را تجزیه و تحلیل میکنیم.”
صدای جعفری صحرارودی هم شنیده میشود که به مرگ خمینی اشاره میکند که حدود ۶ هفته پیش از جلسه رخ داده. او میگوید” الان این حوادثی که اتفاق افتاد باعث شده مذاکرات افق روشنتری داشته باشد.” او به وصیت نامه خمینی اشاره میکند. اما بیشتر کلیگویی میکند و از مباحث کم اهمیت سخن میگوید. او به خواستههای کردها جوابی نمیدهد.
در گذشته هم حزب دمکرات با نمایندگان ایران گفتگو کرده بود. اما این دور گفتگوها هشتم دیماه ۱۳۶۷ به پیشنهاد جلال طالبانی رهبر وقت اتحادیه میهنی جنوب کوردستانو تشویق احمد بن بلا رئیس جمهور پیشین الجزایر برگزار میشود. هر دو از دوستان نزدیک آقای قاسملو بودند. هر دو رابطه نزدیکی هم با جمهوری اسلامی ایران داشتند.
۹ دی سال ۱۳۶۷ اولین دور گفتگوها با حضور جلال طالبانی شروع می شود. دکتر قاسملو و عبدالله قادری آذر نماینده حزب دمکرات در پاریس از طرف کردها و محمد جعفری صحرارودی و مصطفی آجودی از طرف جمهوری اسلامی حضور دارند. جلال طالبانی هم در این جلسه حضور داشت.
آقای قاسملو میگوید 4 شرط اساسی داریم:
اول: خواهان خودمختاری برای کردستان و عدم تمرکز قدرت در تهران
دوم: رسمیت زبان کردی در اقلیم خودموختار کوردستان
سوم: تعیین حدود و مرزهای مناطق کوردستان ایران بعنوان اقلیم خودموختار کوردستان
چهارم: بیرون رفتن نیروهای نظامی حکومت مرکزی از شهرها و جذب نیروهای پیشمرگ بعنوان پلیس در اقلیم کوردستان
محمد جعفری صحرارودی، سرپرست تیم ایرانی به بهانه مشورت با رهبران ایران روانه تهران میشود. او یکی از فرماندهان سپاه بود که که بیشتر فعالیتش در مناطق کردنشین ایران و عراق بود و رابطه نزدیکی با کردهای عراق و شخص جلال طالبانی داشت.
به پیشنهاد جلال طالبانی دور دوم مذاکرات ۹ بهمن در وین از سر گرفته میشود. این بار فردی به نام امیر منصور بزرگیان اصل به عنوان حفاظت تیم جمهوری اسلامی به آنها اضافه میشود. بعدها مشخص میشود او غفور درجزی از فرماندهان سپاه پاسداران است که با پاسپورت جعلی وارد اتریش شده بود. در این جلسه جلال طالبانی و نوشیروان مصطفی معاون اتحادیه میهنی جنوب کوردستانهم حضور دارند. جلسه بدون نتیجه پایان مییابد.
روز ترور دکتر قاسملو
روز ۱۳ ژوئیه 1989 یکی از اعضای حزب دمکرات آقای قاسملو را به هتل هیلتون وین میرساند. او میگوید قرار است دوستی را ملاقات کند. فاضل رسول در ورودی پشت هتل منتظر او بوده. دکتر قاسملو از در پشتی سوار خودرو فاضل رسول میشود و به خانه او که محل برگزاری گفتگوها است میرود. تنها چند نفر محدود در حزب دمکرات در ردههای بالا از گفتگوها خبر داشتهاند.
خانه فاضل رسول که از کردهای چپ عراق است در خیابان لینکه بانگسه بود. یک روز پیشتر نمایندگان کردها و جمهوری اسلامی در خانه او دیدار کرده بودند.
عبدالرحمان قاسملو، عبدالله قادری آذر و فاضل رسول میزبان جلسات حضور دارند و از طرف حکومت ایران محمد جعفری صحرارودی، مصطفی آجودی و غفور درجزی.
تحقیقات پلیس نشان میدهد هنگام گفتگوها جعفری صحرارودی فرستاده حکومت ایران مشغول نقاشی روی صفحهای کاغذی بوده
فرستادگان جمهوری اسلامی خواهان محرمانه نگه داشتن مذاکرات بودند. در نوار ضبط شده جعفری صحرارودی میگوید به این دلیل نخواسته جلال طالبانی در جلسه حضور داشته باشد چون او خیلی جاها درباره مذاکرات صحبت کرده، “با این روحیه که آقای طالبانی دارد ما فکر کردیم نباشد بهتره”.
خسرو بهرامی در آن زمان نماینده حزب دمکرات در وین بود. او میگوید ساعت پنج صبح روز بعد از ترورها، جلال طالبانی از تهران با او تماس گرفته و گریهکنان گفته قاسملو همچون برادر او بوده و گفته صحرارودی مسئول ترورهاست. اما آقای بهرامی میگوید بسیار متعجب شد که همان روز ساعت چهار حزب جلال طالبانی در اطلاعیهای حکومت بعث عراق را مسئول ترورهای وین خواند.
شروع تیراندازی و کشته شدن نمایندگان کرد
در بخش آخر نوار در باره جلسات آینده صحبت میشود. اما به نظر میآید در کپی که به دست آوردیم قسمت آخر عمدا حذف شده. یعنی جایی که تیراندازی شروع شده. حدود ساعت ۷:۳۰ عصر مردی خونین کشان کشان از ساختمان محل مذاکرات خارج میشود. او محمد جعفر صحرارودی بوده. از ناحیه گردن و شانه زخمی شده. همسایهها به پلیس زنگ میزنند. غفور درجزی از جیب او پاکتی را در میآورد و فرار میکند. اما دقایقی بعد غفور درجزی بر میگردد و داد میزند “دوست من، دوست من”. پلیس او را بازداشت میکند.
خبر کشته شدن چند نفر در نزدیکی هتل هیلتون خسرو بهرامی را نگران میکند. آن شب قرار بود دکتر قاسملو پس از جلسه هتل هیلتون، برای شام به خانه او بر گردد. آقای بهرامی به محل حادثه میرود و خود را به پلیس معرفی میکند. پلیس ضد تروریسم وین از کشته شدن سه کرد خبر میدهد.
پلیس او را برای شناسایی فرد زخمی شده به بیمارستان میبرد. آنجا جعفری صحرارودی را میبیند که از ناحیه شانه و چانه زخمی شده و بیهوش روی تخت خوابیده. او را نمی شناسد. سپس او به مرکز پلیس برای شناسایی شخص بازداشت برده میشود.
آقای بهرامی میگوید “در مرکز پلیس مردی ایرانی وحشتزده آمد و گفت آقا شما ایرانی هستی؟ و گفت نمیداند چرا او را بازداشت کردهاند. ناخودآگاه گفتم نمیدانی کی هستی؟ تو قاتل دکتر قاسملو هستی. روز بعد در روزنامههای اتریش دیدم شخص زخمی شده محمد جعفری صحرارودی بود و شخص بازداشتی امیر منصور بزرگیان اصل که با پاسپورت جعلی غفور درجزی به اتریش آمده.”
بازگرداندن مظنونان به ترورها به تهران
از همان لحظات اولیه جمهوری اسلامی گروههای کرد مخالف مذاکرات را عامل ترورها خواند. حسین نقره کار شیرازی سفیر وقت ایران در اتریش برای آزادی شهروندان ایرانی بازداشت شده دست به کار شد.
خسرو بهرامی از اسوالد کسلر، رئیس پلیس ضد تروریسم وین درباره عاملان ترورها میپرسد. رئیس تیم کارآگاهان پلیس میگوید “سه کرد در این جلسه حضور داشتهاند. هر سه کشته شدهاند، اما هر سه ایرانی زنده ماندهاند. قضیه برا ی ما کاملا روشن است. از این به بعد این سیاستمداران هستند که تصمیم خواهند گرفت باید چه کار کرد.”
در بازجوئیها جعفری صحرارودی و غفور درجزی شهادتهای متناقضی از حادثه به پلیس میدهند. جعفری صحرارودی میگوید مهاجمان از در وارد شده و همه را به گلوله بستند. در حالی که گلولهها از جایی که او نشسته شلیک شده، یعنی از طرف مقابل به سوی دیوار در ورودی. در ساختمان شکسته نشده، این یعنی در برای مهاجمان باز شده. کارآگاهان معتقدند آقای قاسملو و فاضل رسول غافلگیر شدهاند. اما عبدالله قادری آذر با مهاجمان درگیر شده و با چندین گلوله کشته شده.
پلیس اسلحهها و صدا خفه کنها را پیدا میکند که از ایران آمده است. سلاحها زمان شاه از اسپانیا خریداری شده بود.
پلیس معتقد است احتمالا یکی از گلولهها کمانه کرده و به جعفری صحرارودی خورده. اما سناریوی دیگر این است که او با عبدالله قادری آذر گلآویز شده و گلولهای اشتباهی به او برخورد کرده. چرا که چندین گلوله به قادری آذر اصابت کرده بود.
فعالان کرد در وین در اطراف سفارت ایران در وین نگهبانی میدهند که افراد مظنون از کشور خارج نشوند. اما روزی که کردها سرگرم بدرقه جنازه آقای قاسملو در پاریس میشوند، محمد جعفری صحرارودی و غفوز درجزی از وین به تهران پرواز میکنند. اما دادستان وین حدود دو ماه بعد از خروج آنها حکم بازداشت هر دو را صادر میکند.
اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از مظنونهای اصلی ترور دوکتر قاسملو در کتاب خاطراتش درباره ترورهای وین نوشت، “در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۶۸، (هشت روز پس از ترور رهبران کرد)، محمود واعظی (معاون وقت وزیر خارجه) تلفنی از تهران خبر داد که وزیر خارجه اتریش گفته است ایران در قتل قاسملو به احتمال زیاد دیده میشود. گفتم برای جواب مشورت کنید. گفت اتریشیها خوب برخورد کردهاند. مامور ایرانی را تبرئه و به ایران اعزام داشتهاند.”
خبرنگار بی بی سی برای دیدار با پیتر پیلز یکی از نمایندگان مجلس اتریش به پارلمان آن کشور میرود. شهرت او در افشاگری فساد مالی و اداری دولتمردان اتریش است. او بود که رسوایی فروش اسلحه و توپهای نوریکام به عراق و ایران را افشا کرد. او نماینده حزب سبزها بود، مردی آرام که از پوشیدن کراوات خودداری میکند.
پیتر پیلز بیش از دو دهه پیش به درخواست همسر دکتر قاسملو تحقیقات درباره این قتلها را شروع میکند. او با ماموران پلیس پرونده گفتگو کرده و به بعضی از مدارک محرمانه دسترسی داشته. حاصل این تحقیقات کتابی به نام “اسکورت به سوی تهران” است.
مقامات امنیتی اتریش از احتمال نقشه ترور دکتر قاسملو آگاه بودند
صبح روزی که عبدالرحمان قاسملو ترور شد او با وزیر کشور اتریش در دفترش دیدار کرده بود. پیتر پیلز میگوید سالها بعد منابعی در دستگاههای اطلاعاتی آلمان و اتریش و دولت به او گفتهاند که آلمانها مقامات امنیتی اتریش را از احتمال نقشه ترور دکتر قاسملو آگاه کرده بودند اما دولت اتریش به او نگفته که خطری جدی او را تهدید میکند و از او حفاظت نکرد.
ماموران پلیس واحد ضدتروریسم وین به پیتر پیلز گفتهاند در پنج دقیقه اول به این نتیجه میرسند که قتل رهبران کرد سیاسی بوده و حداقل دو تن از عاملان قتل، جعفری صحرارودی و درجزی در بازداشت آنها هستند. اما او میگوید بر خلاف آلمان دستگاه قضایی اتریش مستقل نیست و دولت نفوذ زیادی دارد. او می گوید سیاستمداران می خواستند هر چه زودتر از شر ایرانیها خلاص شوند. او میگوید ” روزی که قتلها رخ داد، اعضای دولت اتریش در یک بحث کوتاه یک تصمیم مهم میگیرند. این تصمیم مبنای سیاست دولت تا پایان میشود. آیا باید به دنبال عدالت بود، یا متهمان را به تهران فرستاد؟ مقامات اتریشی و سیاستمداران بانفوذ در آن زمان باور داشتند بازگرداندن آنها به تهران منافع اقتصادی مهمی برای همه اتریشها دارد. دقیقا همین کار را کردند.”
چرا قاسملو به پای میز مذاکره رفته بود؟
عبدالرحمان قاسملو همواره گفته بود این دولت ایران است که شیوه مبارزه کردها را تعیین میکند. او مبارزه مسلحانه را اجباری و بارها گفته بود که میخواهد با گفتگو با دولت اختلافات را حل کند.
جمهوری اسلامی ایران هم از این موضوع کاملا آگاه بود. پس از پایان جنگ ایران و عراق احزاب کرد عراق و حزب دمکرات کوردستان ایرانهر دو نگران تکرار تاریخ بودند. چرا که درسال 1975 هنگامی که شاه ایران با صدام حسین به توافق رسید یک شبه کوردهای جنوب کوردستان مجبور شدند خاک ایران را ترک کنند. ایران که حامی آنان بود یک شبه به دشمنشان تبدیل شد. جلال طالبانی و عبدالرحمان قاسملو نگران بودند رهبران دو کشور پس از پایان جنگ بر سر کردها معامله کنند.
جلال طالبانی که با ایران رابطه نزدیکی داشت به همین جهت او به آقای قاسملو پیشنهاد میانجیگری با ایران را میدهد.
گرچه آقای قاسملو در مصاحبههایش از قدرت حزبش و تضعیف حکومت پس از مرگ خمینی و پایان جنگ ایران و عراق سخن میگوید، اما او همزمان نگران توافق ایران و عراق بر سر کردها بوده. به همین جهت مذاکرات را با جدیت دنبال میکند.
همزمان طرف ایرانی به آقای قاسملو پیام میدهد که اکبر هاشمی رفسنجانی با حل مسئله کردها از راه مذاکره میخواهد مدیریت خود را پس از مرگ خمینی نشان دهد. شاید این از عواملی بوده که او پای مذاکره رفت.
از صحبتهای دکتر قاسملو در نوار ضبط شده پیداست او باور کرده که رهبران ایران میخواهند مسئله را حل کنند. در جایی به صحرارودی پیشنهاد میدهد که هاشمی رفسنجانی و علی خامنهای در نماز جمعه از خودمختاری کردها صحبت کنند و اینکه خودمختاری منافاتی با اسلام ندارد. قاسملو میگوید “مثل اینکه برای اینکه ما با جمهوری اسلامی مخالفت بکنیم شعار خودمختاری را علم کردیم. نه خیر، این شعار بوده. بعد از انقلاب ایران اختراع نشده این شعار”.
دکتر قاسملو که بود و چرا هدف قرار گرفت؟
عبدالرحمان قاسملو یکی از شخصیتهای جنبش چپ ایران و کردها بود. قبل از پیوستن با حزب دمکرات با حزب توده ایران بود. به علت سخنرانی علیه شاه مجبور به ترک پاریس شد و در سال ۱۳۲۷ با اخذ اولین بورسیه ایرانی “اتحادیه بینالمللی دانشجویان” به پراگ رفت. از دانشگاه پراگ در رشته علوم سیاسی دکترا گرفت. در این دانشگاه هشت سال “اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد سوسیالیستی ” تدریس کرد. او به زبانهای کردی، فارسی، عربی، ترکی، آشوری، فرانسوی، انگلیسی، چکی و اسلواکی مسلط بود و به زبان آلمانی هم آشنا بود. در سال ۱۳۵۳ دبیرکل حزب دمکرات کوردستان ایرانشد. پس از انقلاب هم نماینده مردم استان آذربایجان غربی در مجلس خبرگان قانون اساسی شد، اولین نماینده لائیک در مجلس خبرگان.
او شخصیتی کاریزماتیک بود که رابطه دوستانه با بسیاری از رهبران احزاب مخالف جمهوری اسلامی ایران داشت. همچنین دانش زیادی از فرهنگ و تاریخ کشورهای اروپایی داشت. با برخی از سیاستمداران سوسیالیست و رهبران اروپایی روابط نزدیکی داشت. او تلاش میکرد که احزاب مخالف ایرانی را علیه جمهوری اسلامی متحد کند.
دکتر قاسملو: شاید کوردها در آیندە خواهان استقلال باشند
نوار جلسه سوم مذاکرات به روشنی افکار و خواسته دکتر قاسملو را روشن میکند. او به جعفری صحرارودی هشدار میدهد اگر این مطالبات کردها نادیده گرفته شود در آینده نسل دیگر به دنبال جدایی خواهند بود. “هیچ کس از ما ایرانیتر نیست. نسل ما نسل دمکراسی و خودمختاریه. حالا یکی دیگه بیاد فردا بخواد استقلال بگیره برای کردستان، یا نمیدونم سوسیالیزم درست بکنه برای کردستان، من اون موقع دیگه من مسئول نیستم.”
سرنوشت تیم ایرانی پس از بازگشت به ایران
فرستادگان جمهوری اسلامی ایران پس از بازگشت به ایران در پستهای حساسی مشغول به کار شدند. آنها بیشتر در اطراف علی لاریجانی رئیس پیشین صدا و سیما و رئیس مجلس فعلی بودهاند.
اطلاعاتی زیادی در باره مصطفی مصطفوی در دست نیست. او موفق به فرار شد و احتمالا با نام مستعار در جلسات حضور داشته.
اما محمد جعفری صحرارودی یکی از فرماندهان سپاه قدس است که در پستهای معاونت امنیت داخلی شورای عالی امنیت ملی، عضو تیم مذاکره کننده هستهای در دوران مدیرت علی لاریجانی و مسئول دفتر رئیس مجلس ایران بود.
افشاگری علی دایی
سال گذشتە باری دیگر نام غفور درجزی در رسانههای ایران مطرح شد. . علی دایی پس از اخراج از مربیگری تیم فوتبال سایپا گفت مصطفی مدبر مدیر تیم سایپا برای او وجود حقوقی و حقیقی ندارد. چرا که او همان سردار غفور درجزی دلقی مدیر کل سابق حراست سازمان صدا و سیماست.
غفور درجزی که فرمانده واحد عملیات نیروی قدس سپاه بود، به نام سردار غفور سالها مدیر کل حراست صدا و سیما بود. در شورای عالی امنیت ملی، و تا امروز با نام مصطفی مدبر، مدیرکل سایپا و سرپرست تیم فوتبال سایپاست.
دادگاه میکونوس
سه سال بعد از ترورهای وین، صادق شرفکندی رهبر بعدی حزب دمکرات کوردستان ایران در رستوران میکونوس برلین آلمان به همراه چند نفر دیگر ترور شدند. دادگاه میکونوس رهبران ایران را به صدور فرمان قتل صادق شرفکندی متهم کرد و چند نفر محکوم شدند. این دادگاه ایران به تروریسم دولتی متهم کرد. ماموران پلیس که مامور تحقیقات پرونده ترور آقای قاسملو در اتریش بودند در دادگاه شهادت دادند که رهبران عالیرتبەی ایران “علی خامنەایی” رهبر و “اکبر هاشمی رفسنجانی” رئیس جمهور پیشین ایران عاملان اصلی ترور دکتر قاسملو بوده و در حقیقت مذاکرات تنها به بهانهای برای کشتن او برنامهریزی شده بود.